کد مطلب:183022 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:251

امام و تبیین معارف الهی
از وظایف امام ـ علیه السلام ـ تبیین معارف الهی و تبیین انحرافات و روشن نمودن عقیده و راه صواب است. آن حضرت از عهده این مهم نیز به خوبی برآمد و در شرایط پیش آمده، از اعتقادات ناصواب منع می فرمود. یكی از این موارد، عقیده انحرافی تشبیه حق تعالی به خلق است.

در روایتی آمده است:

«روزی امام سجاد ـ علیه السلام ـ در مسجد رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ نشسته بود، همان وقت هم عده ای گرد یكدیگر نشسته بودند و سرانجام سخنانشان به اینجا منتهی شد كه خدای متعال را تشبیه به خلق می كردند و او را مانند آفریده های وی می پنداشتند. حضرت سجاد از شنیدن این تشبیه نابجا و كفرآمیز، بیمناك شده از جا برخاست و كنار مرقد مطهر رسول اكرم ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ آمده با صدای بلند مناجات كرد و به مقام كبریایی معروض داشت: پروردگارا! توانایی تو آشكار شد لیكن هیئت جلال و عظمت تو ظهور ننمود. مردم درباره تو به چاه نادانی فرو رفتند و تو را برخلاف آنچه برآنی پنداشتند و به آفریده های خودت همانند كردند و من از آنها كه دارای چنین پنداری هستند بیزارم؛ زیرا می دانم مانندی برای تو نیست. روزیهای آشكاری كه به آنها داده ای، كافی برای شناسایی توست و مردم كوچك تر از آنند كه بتوانند به راستی به تو پی ببرند تا چه رسد كه تو را همانند مردم تو دانند و چون داده های تو را چنانچه باید مورد توجه خویش قرار ندادند، از شناخت تو درماندند و برخی از یادگارهای تو را خدای خود دانستند و تو را همپایه با آن شمردند و بدان ستودند، پس تو برتری از آنچه اینان پنداشته و ستوده اند.» [1] .

یكی دیگر از عقاید باطلی كه در زمان ائمه هم وجود داشته، نظریه ی غالیان یا غُلات است. در ادیان الهی، جایگاه هر چیزی مشخص شده است. دین الهی مبتنی بر وحی است و پیامها و احكام آن منتهی به وحی می شود.

قرآن و سنت، خداوند را به ما شناسانده و صفات او را بیان نموده است. رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ را به ما معرفی كرده و جایگاه امام و شخصیت و مقام او را تبیین نموده است.

امام، انسانی است مثل همه ی انسانها ولی با مقام والای خویش كه وصی و خلیفه رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ است. از هر خطا و گناهی مبراست؛ ولی اینكه كسی قائل به خالقیت امام یا الوهیت او و یا چیزی مثل این باشد، تفكر غلط و نظریه انحرافی است كه ائمه ـ علیهم السلام ـ همگی با آن برخورد كرده اند. در زمان امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ هم افرادی از غلات بودند كه حضرت با آنها برخورد جدی نمود. از حضرت علی بن الحسین ـ علیه السلام ـ نقل است:

«عده ای از شیعیان ما، آنچنان ما را دوست خواهند داشت كه یهود در مورد عُزیر و نصاری در مورد عیسی می گفتند، ولی این شیعیان از ما نیستند و ما هم از آنها نیستیم.» [2] .

در روایتی دیگر می فرماید:

«أحبّونا حبّ الاسلام، فما زال حبّكم لنا حتی صار شیناً علینا.» [3] .

ما را آن چنان كه اسلام گفته است، دوست بدارید، نه آنچنان كه دوستی شما نسبت به ما موجب عار و ننگ ما شود.»

مرحوم علامه مجلسی می گوید شاید مراد، نهی از غلو باشد. یعنی ما را آن طور دوست بدارید كه موافق قانون اسلام باشد و شما را از آن خارج نكند. شما آنقدر ما را دوست می دارید به طوری كه در این مسئله زیاده روی می كنید و در مورد ما چیزهایی می گویید كه ما به آن رضایت نداریم، آن گاه موجب عار و ننگ ما می شوید به طوری كه به سبب آنچه شما به ما نسبت می دهید، مردم بر ما عیب می گیرند. [4] .

در جایی دیگر می فرماید:

«یا معشر اهل العراق، یا معشر اهل الكوفه، احبّونا حبّ الاسلام و لا ترفعونا فوق حدّنا.» [5] .

«اهل عراق و كوفه! ما را در همان حد و به صورتی كه اسلام دستور داده است، دوست بدارید و ما را بالاتر از حد خودمان نبرید.»

آن حضرت براساس روایتی، در رد قیاس و استحسانات عقلی و تفسیر به رأی نسبت به دین و شریعت می فرماید:

«با عقلهای ناقص و رأی و نظرهای ناصحیح و قیاسهای فاسد و ناصواب نمی توان به دین خداوند دست یافت، فقط با تسلیم شدن به دین خدا می توان رسید. كسی كه تسلیم ما باشد، سالم می ماند و از انحرافات در امان است و كسی كه به ما اقتدا كند، هدایت می شود و كسی كه به قیاس و رأی عمل كند هلاك و نابود می گردد و هر كه نسبت به آنچه كه ما می گوئیم یا به آن قضاوت می كنیم، در خود تردیدی یافت، به كسی كه سبع المثانی و قرآن را فرو فرستاده است، كفر ورزیده است و خودش نمی داند.» [6] .

همان طور كه می بینیم آن حضرت ـ علیه السلام ـ راه صحیح وصول به حقیقت دین الهی را تبعیت از ائمه ـ علیهم السلام ـ و راههای دیگر را باطل و گمراه كننده می داند. راه در امان ماندن از انحرافات اقتدا به ائمه و تسلیم اوامر آنها بودن است و راههای دیگر مثل قیاس و استحسانات عقلی و تفسیر به رأی، چیزی است كه آدمی را به راه صواب رهنمون نخواهد شد. حتی تردید و خلجان شك در آنچه كه معصومان ـ علیهم السلام ـ به آن هدایت كرده اند، براساس این حدیث، موجب كفر ورزیدن به خداوند است؛ چه اینكه، این بزرگواران چیزی از جانب خود نمی گویند و هر چه می گویند در امتداد وحی و حكم الهی است.


[1] ارشاد شيخ مفيد، ص 504 و 505.

[2] اختيار معرفة الرجال، ص 102.

[3] ارشاد، ص 495؛ بحارالانوار، ج 46، ص 73.

[4] بحارالانوار، ج 46، ص 73.

[5] حلية الاولياء، ص 137.

[6] كمال الدين و تمام النعمة، صدوق، دار الكتب الاسلاميه، تصحيح و تعليق علي اكبر غفاري، ج 1، ص 324.